انتشارات البرز از سال 1369 فعاليت خود را آغاز نمود؛ البته اين ابتداي راه نيست. پدر بزرگ آقای عباس علمی كتابفروش (مدير عامل انتشارات) از قديمی ترين كتابفروشان ايران بودند و پس از ايشان چهار نسل از اين خانواده به كار انتشار كتاب در ايران ادامه دادند.
در بيست و دو سال اخير انتشارات البرز بيش از سه هزار عنوان كتاب با تيراژ چندين ميليون نسخه منتشر كرده است. اين انتشارات در زمينه های ادبيات داستانی (ايران-جهان)، تاريخی، روانشناسی (علوم تربيتی، الهام بخش، خودياری، سلامتی ذهن و روان، انگيزه بخش، خانواده، عشق، دوستی و...) تغذيه، آموزش و فرهنگ های زبان فعاليت می كند. در اين گذر بسياری از عناوين منتشر شده با استقبال بيشمار مردم رو به رو شده است، از جمله كتاب بامداد خمار كه نزديك به پنجاه بار در ايران تجديد چاپ شده و همچنان در صدر پر فروش ترين رمان ها است و تا كنون به دو زبان آلمانی و كره ای ترجمه و چندين بار چاپ گرديده است و به عنوان بهترين كتاب ادبيات داستانی در بيست سال اخير شناخته شده است. همچنين كتاب آخرين سفر شاه، ترجمه هوشنگ مهدوی به عنوان بهترين ترجمه ده سال اخير انتخاب گرديد و تا كنون نزديك به دويست هزار نسخه از آن به چاپ رسيده است.
انتشارات البرز همواره تلاش می كند با رعايت تنوع در طرح جلد و رنگ آميزی، تنوع در مطالب، ترجمه و چاپ جديدترين كتاب های دنيا و همچنين چاپ كتاب های نفيسی مانند شاهنامه فردوسی و ديوان حافظ و هنر آشپز باشی در قطع های متنوع و كاربردی به مخاطب حق انتخاب بيشتری بدهد. نشر البرز علاوه بر اينكه در نمايشگاه های بين المللی كتاب شركت می كند، در سايت اينترنتی و صفحه اینستاگرام خود با ارائه تخفيف نمايشگاه بين المللی كتاب مزايای بيشماری را برای خريداران آنلاين در نظر گرفته كه توضيحات كامل درباره مراحل خريد در قسمت راهنمای خريد ارائه شده است
موضوعات کلی کتابهای نشر البرز به شرح ذیل می باشد:
کتاب های آموزشی انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های ادبیات ایران انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های ادبیات جهان انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های تاریخی انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های روان شناسی انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های نفیس انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های رمان انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های موفقیت (زندگی بهتر) انتشارات البرز (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب «آخرین فرصت عاشقی جارجیل» نوشته بهاره احمدیان است.
این کتاب روایت یک زندگی است که شاید از خیلی جهات شبیه زندگی آدمهای این دوران باشد، اما اتفاقات روزمره و تجربیات شخصیاتهای این رمان از آن فضایی تازه ساخته است که میتواند برای مخاطبان جذاب باشد.
در بخشی از کتاب «فرصت عاشقی جارجیل» میخوانیم:
«جایی که قبلاً مسافر در آن زندگی میکرد، با اینکه پر از صفا، امنیت و آرامش بود، اما یکنواخت و خستهکننده بود. در آنجا برای او هم مانند دیگر همنوعانش تغییر، حرکت و رشد معنایی نداشت؛ چون تغییر نبود، تجربه عاشقی هم امکانپذیر نبود.
در آنجا احساس پوچی و بیهودگی میکرد. واقعا ناچیز بود. انگار همه معنای وجودیاش در نقطهای جمع شده بود. نقطهای که پر از شوق بزرگ شدن، پر از شوق رشد کردن و تغییر بود. آن نقطه منتظر فرصت بود تا منفجر شود.
روحش در التهاب «تجربه کردن» میسوخت و قلبش مملو از امید بود امید به اینکه سرانجام نوبت او هم فرا خواهد رسید تا او نیز مانند دیگران، به سرزمین فرصتها قدم بگذارد. به زمین.
سرانجام، همانطور که در خلوت انتظار خود فرو رفته بود نوری اطرافش را روشن کرد. نگاه کرد و دید که اطرافش پر از فرشتههایی است که در برابرش به سجده افتادهاند. از میان آنها پنج فرشته گردش را گرفتند و گفتند که نوبت اوست که به زمین برود.
هنوز در کشاکش باور رفتن بود که لباس عجیبی به تنش پوشاندند. لباسی که بوی خاک میداد.
ناگاه ندایی ملکوتی در فضای سینهاش پیچید که میگفت: «تو به زمین خواهی رفت و در آنجا فرصت تجربه کردن خواهی یافت. تجربههایی که به تو معنای درد و آسایش را خواهند آموخت. روی زمین، به تو فرصت آرزو کردن داده خواهد شد، فرصت رفتن به سوی رؤیاهایت و تحقق بلندپروازیهایت.»
ناگاه همهمهای میان فرشتهها افتاد. عاقبت هم یکی از آنها به خود جرئت داد و گفت: «سرورم، عده کثیری از این فرصتیافتگان از فرصتی که در اختیارشان قرار داده شد، برای عهدشکنی با شما استفاده کردند. آنها روح خود را آلودند و به یکدیگر ظلم کردند. لطفا اینبار تجدیدنظر بفرمایید.»
ندا با صلابتی عظیم پاسخ داد: «من چیزی میدانم که شما نمیدانید.»
مسافر به خود جرئتی داد و با تواضع پرسید: «هدف از رفتن من چیست؟».
محصولات انتشارات البرز قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
«آيا عشق دستآورد فرآيندي شيميايي است يا اعجازي است روحاني؟ و آيا راهي خطاناپذير براي شعلهوركردن اشتياق وجود دارد؟ چيزي شبيه اكسيري كه زماني تريستان و ايزو را يگانه كرده بود يا آنكه نه، ما در دوستداشتن كاملاً آزاديم؟»
آدام و لوييز، عاشقاني قديمي، پس از زندگياي مشترك و رؤياگونه، حال با فرسنگها فاصله از يكديگر – مرد در پاريس و زن در مونترال- زندگي ميكنند. آنان با نامه، به همان سان كه از زخمهاي گذشته ياد ميكنند و به ماجراهاي تازهاي، كه زندگي برايشان رقم زده است، اقرار ميكنند؛ براي برانگيختن عشق رجزميخوانند؛ اما پرسش اين است كه آيا در اين فراز و فرود حقهاي نهفته است؟
در اين كتاب، اشميت، مشاهدهگر شايستۀ هواوهوسهاي دل، به كاوش در راز جذبهها و احساسات ميپردازد.
درباره کتاب:
خانم رئیس کتابی که هر بانویی باید آن را بخواند...
خانم رئیس بیانیهای پر انرژی برای زنان جوان قوی و جویای نام است. نویسنده در این کتاب به ما کارآفرینی و نوآوری را میآموزد تا بتوانیم نقاط قوت خود را بیابیم و از اشتباهاتمان درس بگیریم و بدانیم چه هنگام باید قوانین سنتی و دستوپاگیر را زیر پا بگذاریم.
خانم رئیس ثابت می کند که موفقیت تنها با رفتن به دانشگاه به دست نمی آید ... باید به هوش و ذکاوت خود اعتماد کنید، جرئت داشته باشید و بدانید که از چه قوانینی باید پیروی کنید و چه قوانینی را باید زیر پا بگذارید. خانم رئیس به شما الهام می دهد ؛ اعتماد به نفس می دهد ؛و هر آنچه را برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید در اختیارتان قرار می دهد...
خانم رئیس کتابی براِی همه زنان هزاره اول سراسر جهان...
یک: غصه، دو: لذت، سه: یک دختر... سه: یک دختر. روی سه گیر کردهام. دیگر نمیتوانم تکان بخورم. تو سرم پر از صداست. دهنم پر از خون شده. سه تا برای دختر. صدای زاغ ها را میشنوم. به من میخندند. مسخرهام میکنند. مثل مرغی، که دارد تخم میکند، قدقد میکنند. یک حرکت، یک حرکت خیلی بد. میتوانم آنها را ببینم. خیلی سیاهاند. نه پرنده نیست. یک چیز دیگر است. یکی دارد میآيد. یکی دارد با من حرف میزند.
ببین حالا، ببین حالا، وادارم کردی باهات چه کار کنم...
داستان «بامداد خمار» را بر عکس کنید، ماجرای این کتاب دستتان میآید. همه مقصرها و مظلومها را با هم جا به جا کنید، میشود خلاصه داستان این کتاب.
قسمتی از کتاب:
سلام
به به سلااام پسر گلم چطوری ؟
بیست گرفتم حاج آقا
خط کشم ورقه ام را مثل پرچم بر بالای آن چسبانده بودم پایین آوردم و جلوی چشم حاج آقا محسن گرفتم .
بارک الله پسر خوب ، چه درسی را بیست گرفتی ؟ املا را ؟
نه حاج آقا .
حساب را ؟
نه حاج آقا .
چی را بیست گرفتی ؟ بگذار عینکم را روی چشمم بگذارم ببینم پسر گلم چه کرده ؟ حاجی آقا دست توی جیب جلیقه اش کرد و عینکی را که بجای دسته ، زنجیر داشت از جیب در آورده روی دماغش گذاشت و به ورقا ام زل زد .
« جور استاد به ز مهر پدر . »
این چیه ؟
مشق است حاج آقا خوشنویسی است .
قیافه حاج آقا در هم رفت یک کمی هم لب ورچید .
و دل کوچک من شکست ……