مجموعهی هوپا، نزدیک به دو سال پیش با نگاهی نو به مفهوم آموزش خلاق و استفاده از بازی به منظور پرورش و رشد استعدادها و تواناییهای کودکان و بزرگسالان، پا به عرصهی طراحی و تولید اسباببازیهای فکری گذاشت. هوپا طراحی بازیهای فکری متناسب با نیازمندیهای کودکان و بزرگسالان ایرانی را رسالت خود میداند و میکوشد تا شکل جدیدی از تفریحات هدفمند و گروهی را به خانوادهها معرفی نماید.
ما چگونه فکر می کنیم:
«بازيهای فکری» ابزارهايی هوشمندانه و جذاب برای شکوفایی استعدادها، خلاقيت و تواناييهای ذهني کودکان و بزرگسالان هستند.
«هوپا» با هدف ايجاد بستر لازم برای توسعه فرهنگ بازيهای فکری، تصحيح نگرش جامعه نسبت به آموزش و سرگرمی و نیز تأثيرگذاری در نظام آموزش رسمی، فعاليتهای گستردهای را بنيان نهاده است.
هدف ما توسعه راهکارهایی خلاقانه و روشهای آموزشی مدرن برای پرورش مهارتهايی است که مي توانند از طريق کند و کاو ذهني و تخيل، به صورتی کاملاً جذاب و دلپذير به افراد آموزش داده شوند.
ما چگونه کار می کنیم:
«هوپا» با به کارگيری نيروهای خلاق و تربیت نيروهای متخصص، تيمهای پژوهش و طراحي خود را پايهگذاری کرده و کوشیدهاست تا با ايجاد محيط کاری شاداب و پرانرژی، در مسیر همگام ساختن تفکر و تولید گام بردارد.
«هوپا» با استفاده از تکنولوژی روز دنيا و رعايت استانداردهای جهانی، محصولاتی با کيفيت برتر و سازگار با محيط زيست، توليد کردهاست.
موضوعات کلی کتابهای انتشارات هوپا به شرح ذیل می باشد:
کتاب های خردسال انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های کودک انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های نوجوان انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های رمان انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های مجموعه داستان انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های داستان های تصویری انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های علمی انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های آموزشی انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های شعر انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
کتاب های بازی های فکری انتشارات هوپا (قابل تهیه به صورت خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی 4030book.ir)
نه اینکه علیرضا دلِ خوشی از مدرسه داشته باشد، نه. آنجا هم همینطور بود. بچهها برای خنده کلهی علیرضای کوچولو را توی تراش میکردند یا او را به آدامس میچسباندند و از زیر میز آویزانش میکردند. خانم معلم هم که اصلاً علیرضا را نمیدید. یک عینک تهاستکانی گنده هم میزد، ولی باز علیرضا را نمیدید، اما علیرضا اصرار داشت که آدم است. درست مثل یک هویج بود که از رنگش، از درازیاش و از کلهی سبزش پیداست که هویج است و خودش هم همهجا میگوید: «من هویجم!» توی شیرینپلو باشد یا عدسپلو، توی آبمیوهگیری باشد یا خوراک مرغ، همهجا میگوید: «من هویجم! من هویجم!»
علیرضا مثل یک هویج اصرار داشت بگوید که من آدمم!
قصهی علیرضا قصهی کودکان تنها و غمگین است. قصهی بچههایی که پدر و مادرشان جدا از همدیگر زندگی میکنند. قصهی بچههایی که خودشان باید یکه و تنها با زندگی بجنگند و با مشکلاتشان دستوپنجه نرم کنند.
مجموعهداستانهای این کتاب، کودکان با شرایط خاص را به زندگی دلگرم میکند و به آنها میفهماند که فقط آنها نیستند که زندگی با آنها سرِ ناسازگاری گذاشته است. این داستانها احساسات ناب و لطیف کودکانه و انسانی را در بچهها بیدار میکند و توجه آنها را به کودکانِ دور و اطرافشان که در شرایط مناسبی به سر نمیبرند، جلب میکند و حس انساندوستی و کمک به همنوع را در آنها برمیانگیزد. در عین اینکه آنها را برای مقابله با مشکلات احتمالی که ممکن است در زندگی برای خودشان پیش بیاید، آماده میکند. درک متقابل احساسات دیگران را به کودک میآموزد و این که ممکن است در درون آدمهایی که به ظاهر آرام و بیدغدغه میآیند، غوغایی آرامنشدنی به پا باشد.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
ساحل کیلی. اینجا گوشهای کوچک از جهان است. برای دنیای بزرگ هیچ نیست. یک جای پرت، ساحلی زغالسنگی کنار دریای زغالسنگی. میدانم اهمیت نداریم. شاید هیچچیز اهمیت ندارد. هر اتفاقی بیفتد ستارهها همچنان میدرخشند و خورشید میدرخشد و دنیا در آن فضای تاریک و تهی همچنان میدرخشد. اینجا من زندگی میکنم و آدمها و چیزهایی که دوستشان دارم. اگر قرار است کسی برود، من را ببر. من در ساحل کیلی کنار اقیانوس دریایی زندگی میکنم. اسم من بابی برنز است.
آتشخوارها داستان بیم و امید، ترس و ناامیدی، عشق، هراس و دیوانهبازیهای کودکانی است که ساکن جزیرهای زغالسنگی هستند. جنگ اتمی دنیا را تهدید میکند و ساکنان این جزیرهی کوچک و پرت، باور دارند که دنیا رو به پایان است. وقتی قرار است دنیا به آخر برسد، دیگر چهچیزی برای ترسیدن وجود دارد؟ وقتی مرگ بر سر آدم ها سایه میاندازد، حتی شورش در مدرسه هم آن قدرها هراسناک به نظر نمیرسد …
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
قبل از اینکه (کیه این وقت شب؟) را بخوانید،یک بار این پرسش ها را از خودتان بپرسید:
کسی هم دختر گمشده را دیده؟
چرا پدر و مادرش این قدر بی خیالند؟
آخر یک آزمایش شیمیایی ،سوپر مارکت،موهای کاموایی و مجسمه ای دزدیده شده ربطی به هم دارند ؟
چرا حرف را عوض می کنید؟قرار است فکر و ذکرتان دختر گمشده باشد.او کجاست؟
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book.ir@
نشر هوپا با همکاری آژانس ادبی کیا در چهارچوب قانون بین المللی حق انحصاری نشر اثر (Copyright) امتیاز انتشار ترجمه ی فارسی این کتاب را در سراسر دنیا با بستن قرارداد از ناشر آن (scholastic) خریداری کرده است.
بعضیوقتها تصمیم گرفتن خیلی راحت نیست. بهخصوص وقتهایی که خواهر بداخلاقم دِلیا یکجور تهدیدآمیزی میآید سروقتم.
حرف نزن، کارت رو بکن!
مامان عزمش را جزم کرده کل خانه را مرتب کند. میگوید اگر نمیتوانم تصمیم بگیرم چه چیزهایی را رد کنم بروند، خودش جایم تصمیم میگیرد. فاجعه میشود ها!
خوشبختانه آفتابهای لببوم برای نجاتم سرمیرسند (بیشتر از یک بار هم).
تام و پدرش در حراجبازار چیزمیزهای خانهشان را میفروشند. اما این وسط سنجاقسینهی مامان هم به یک خانم پیر فروخته میشود.
غافل از اینکه سنجاقسینهی گربهای چقدر گرانقیمت است و مامان هم هیچ از دستهگلی که به آب دادهاند خبر ندارد.
باید ببینیم تام و پدر چطوری گندشان را درست میکنند.
لیز پیشون
متولد 1963 در لندن است. از کودکی عاشق نقاشی کشیدن بود. در دانشگاه گرافیک خواند و بعد هم شد تصویرگر کتاب های کودکان، سال 2004 اولین کتاب تصویری خودش را برای خردسالان منتشر کرد و بابت همین کتاب و چهار کتاب دیگری که بعد از آن، برای خردسالان نوشت و نقاشی کرد، کلی جایزه های جورواجور برد: سه خوک ترسناک و گرگ گنده ی مهربان، حشره ی خیلی زشت، برادر بزرگ بوریس، پنگوئن ها و بیل خسته.
ماجراهای تام گیتس اولین مجموعه ای است که برای نوجوانان نوشته و تا امروز یازده جلدش را منتشر کرده است.
مامان مشغول کار است.
اگر کله ی آقای فولرمن یک سیاره بود. (یک فکر خلاقانه!)
آره!
(شاید...)
(که بیشتر وقت ها توی تصمیم گرفتن خیلی وارد است.)
حشره تعادلش را حفظ می کند.
من که مشغول کارم.
من معمولاً توی تصمیم گرفتن خیلی واردم.
به خصوص وقتی پای خوردنی وسط باشد.
اما امروز صبح تصمیم گیری یک کم سخت بود، بیشتر به خاطر اینکه مامان بزرگ ماویس دیروز سر زده آمد خانه مان، همراه یک مقدار خرت و پرت
یک بسته ی کوچک پر از برشتوک جورواجور صبحانه که خوردنی محبوب من است. ممنون مامان بزرگ.
چیزهای دیگری هم همراه خودش آورده بود که خیلی خوشمزه به نظر نمی آمدند. مثلاً دو تا بسته
جلبک دریایی چیپس با طعم چوب و یک شیشه پر از مواد عجیبی غرق در شیره یکی بخر دو تا ببر!
مامان بزرگم بهم گفت: «هی یادم می ره چیپس لای دندون های بابابزرگتون گیر می کنه.»
(یک جوری این را گفت انگار من خیلی مشتاقم بدانم.)
وقتی هم داشت چیپس ها را بهم می داد، گفت: «برای همین فکر کنم احتمالً تو از این ها هم خوشت بیاد تام.»
خیلی زیاد سعی کردم قیافته ام
شبیه »عق قق حالم به هم می خوره!» نشود.
عوض به مامان بزرگ گفتم بهتر است چیپس ها را بدهد دلیا.
چون که عاشق این طعمه!
مامان بزرگ گفت من خیلی برادر با فکری امو من هم گفتم بله همین طور است.
ماجرا خوب نتیجه داد، چون الان دیگر این قضیه ی بافکر بودن رسماً تایید شده است: برشتوک مال من است.
چیپس ها نصیب دلیا می شود، و مامان و بابا هم می توانند مواد غرق در شیره را بخورند.
برشتوک ها را ته ته گنجه ی آشپزخانه قایم کرد تا مطمئن باشم کسی قبل من خودش را به برشتوک مهمان نمی کند.
برای همین هم امروز صبح خوشحال و سحرخیز آمده ام طبقه ی پایین و دارمب سته های جورواجور برشتوک را نگاه می کنم.
ولی نمی توانم تصمیم بگیرم که کدامشان را اول بخورم. پلاستیکی را که دور بسته شان پیچیده، می کنم و همان طور که دارم فکر می کنم، برج برشتوکی می سازم.
آخرش تصمیم را می گیرم ... شکلاتی ها!
اما تا می خواهم بسته اش را بردارم ...
یکهو سر و کله ی دلیا پیدا می شو و برشتوک را می قاپد!
هان؟!
«اگه اشکالی نداره من این رو می خورم.»
داد می زنم: «مال منه! پسش بده!»
همان طور که بسته ی برشتوک را باز می کند، می پرسد: «کی گفته؟»
«مامان بزرگ اون ها رو برای من آورده. گفت اونا مال منن.»
«پنج تا بسته واسه تو مونده دیگه تام! من فقط همین یکی رو می خورم.»
اضطراب گرفته ام، می گویم: «نه نمی توانی این کار را بکنی.» دلیا شروع می کند شیر ریختن روی برشتوک.
«اه ه ه معلومه که می تونم، نگاه کن.»
بعد هم کاسه را آن قدر بالا می گیرد که من دستم بهش نمی رسد.
«این صبحانه ی منه و تو هم هیچ کاری نمی توانی بکنی.»
فقط اینکه اشتباه می کند دیگر، یک کاری هست که من می توانم بکنم ...
به دو به دو تمام آشپزخانه را دور می زنم و هرجا هرچی قاشق می بینم، بر می دارم.
(قاشق های چوبی، قاشق های چی خوری، قاشق های غذاخوری کلی قاشق!)
همه شان را می چپانم توی یک کیسه ی پلاستیکی و کیسه را محکم می گیرم دستم، دلیا دارد تماشایم می کند، آهی کشید که: واقعا داری همچین کاری می کنی؟
آفرین قاشق کنار کاسه ی ظرفشویی است.
و جفتمان می بینیمش.
دلیا می دود طرفش
ولی من با یک لیز حرفه ای کف زمین و یک حرکت دست زودتر می رسم به قاشقه.
و ...
بعضی وقت ها تصمیم گرفتن خیلی راحت نیست. به خصوص وقت هایی که خواهر بداخلاقم دلیا یک جور تهدیدآمیزی می آید سروقتم. حرف نزن، کارت رو بکن!
مامان عزمش را جزم کرده کل خانه را مرتب کند. می گوید اگر نمی توانم تصمیم بگیرم چه چیزهایی را رد کنم بروند، خودش جایم تصمیم می گیرد.
فاجعه می شود ها!
خوشبختانه آفتاب های لب بوم برای نجاتم سر می رسند. (بیش از از یک بار هم).
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
مادربزرگ من آنها را میخواهم.
مادربزرگ میگوید: «مهم نیست چه میخواهی، مهم این است چه چیزی لازم داری. تو الان چکمههای مناسب زمستان احتیاج داری.»
شده بدجوری دلت چیزی را بخواهد؟ جِرِمی آن کفشها را هر شب در خوابهایش میبیند. آن کفشهای مشکی ساقدار با دو خط سفید …
این داستان و تصویرهای زیبایش لذت گذشت و بخشش را به کودک میچشاند.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
حالا که آنقدر بزرگ شدهام تا بتوانم داستان بگویم، نمیدانم چیزی که به یاد میآورم، واقعاً اتفاق افتاده یا فقط ساختهی ذهنم است. دربارهی فراموشیِ دوران کودکی، جایی خواندهام که نمیتوانیم از سالهای آغازین دوران کودکیمان خاطرهای به یاد بیاوریم. اما من قانع نشدهام. من از آن دوران خاطرهای دارم که هیچوقت تغییر نمیکند...
بیشتر بدانید
اپل دختر نوجوانی است که با نانا، مادربزرگش زندگی میکند. مامانش یازده سال پیش، وقتی اپل خیلی کوچک بود آنها را تنها گذاشت و رفت. حالا مامان بعد از مدتها برگشته. سوأل اصلی اپل از مامان این است: چرا رفتی و مرا تنها گذاشتی؟ اپل خیال میکند همهی مشکلاتش تمام شده است. فکر میکند مامانش او را میفهمد، نوجوانبودنش را میفهمد و او را آزادتر خواهد گذاشت. اما درست شبیه به همان کریسمسِ طوفانی که مامان او را تنها گذاشته بود، زندگیاش پر از درد میشود. نمیداند با مامان زندگی کند یا با نانا، مادربزرگش. آن وقت اپل با رین آشنا میشود، کسی که از خودش هم تنهاتر است. در این آشنایی اپل یاد می گیرد دنیا را با همهی تلخیها و شیرینیهایش همانطور که هست، بپذیرد. او یاد میگیرد که هنوز چیزهای زیادی برای کشفکردن وجود دارد. چیزهایی مثل خانواده، عشق و شعر...
مریم فیاضی: مترجم
ترتیب تولد توی خانوادهی پدری مریم اینطوری است: دو تا خواهر بزرگتر، مریم، یک خواهر کوچکترِ تهتغاری. شاید برای همین است که همیشه برای داشتن جایگاهی خاص تلاش میکند. در دانشگاه تهران مدیریت صنعتی خوانده، اما همیشه دوست داشته آدمها را دور خودش جمع کند و برایشان داستان بگوید. نمیداند اصلاً بزرگ شده یا نه. اما فکر میکند همان روزی که مامان شد، بزرگ هم شد. مامانِ دوتا پسر بازیگوش و باحال که نمیگذارند آب خوش راحت از گلوی مامانشان برود پایین، اما در عوضِ گرفتنِ این آرامش باعث شدهاند مامانشان لذتبخشترین حس دنیا را مزهمزه کند. به نظر خودش که تازه اول راه است و هنوز آنقدرها نویسنده و مترجم نیست. اما دلش خیلی روشن است. از تاریکی خوشش نمیآید، از تنهایی هم. عاشق کارهای داوطلبانه است و از کار اجباری بیزار. عاشق رنگ آبی، گلوگیاه، چایی، گوشواره و خرتوپرتهای قدیمی است. وزن آب و مجموعهی ماجراهای مگسی ویززز و سَرمگس کتابهای دیگری هستند که با ترجمهی او در نشر هوپا منتشر شده است.
سارا کروسان: نویسنده
1981 به دنیا آمده. در انگلیس بزرگ شده و چند سالی هم در آمریکا زندگی کرده، اما این روزها میتوانید گوشهوکنار لندن پیدایش کنید. سالها معلم انگلیسی بوده و کارش را هم عاشقانه دوست داشته، اما مجبور شده از این کار دست بکشد و فقط بنویسد. در اتاق کارش میان یک دنیا کتاب و گیاه و فنجانهای نصفهونیمهی چای جاسمین کار میکند. بیسکوییت و سکوت کمک میکنند بهتر کار کند. برای نوجوانان رمان مینویسد و بعضی از این رمانها جایزههایی هم بردهاند. از رنگها، زرد را دوست دارد و از نوشیدنیها چای سبز و جاسمین را. دوست دارد بیشتر و بیشتر کتاب بنویسد. دوگانهی نفس و مقاومت و یک نام دو تا از کتابهای اوست. وزن آب کتاب دیگری است که از همین نویسنده در نشر هوپا منتشر شده است.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book@
متنفرم از خِرتخِرت پفکخوردنت روی آن مبل و صدای بلند سریالهای آشغالی که میبینی و اینکه حتی نمیپرسی من کجام. حتماً فکر میکنی به قول خودت کَپهی مرگم را گذاشتهام و ریخت نکبتم را نمیبینی. میدانم وقتی بیایی و نامهام را بخوانی سرت از درد منفجر میشود. برای همین قرصهای مُسکِنت و چای گلگاوزبان را برمیدارم. همه را خالی میکنم تو چاه توالت. خواستی از آنجا بردار. خوشحالم اینقدر فضولی که بیایی ببینی این کاغذ چیست روی تلویزیون. خود حواسپرتت هم نبینی، پسرهای تُخست حتماً برش میدارند و با صدای بلند آن را میخوانند. پس خیالم راحت است که حرفهایم را میشنوی.
آوای سیزده ساله، کلهشق و یکدنده و بیادب است. البته خودش اصرار دارد که بیادب به نظر برسد. کلهشق است چون از خانه فرار کرده. یکدنده است، باز هم چون از خانه فرار کرده و بیادب است چون فکر میکند بیادب بودن یعنی باحال و قوی بودن.
اما فقط اینها هم نیست. کسی که به او جرأت فرار داده خانم خپل است. خانم خپل با آن خانوم لیفیاش. همان که توی عکس بچگیهای آوا هست. و با آن همه انگشتش! آوا خودش میگوید. میگوید اگر خپل را نمیدید شاید هیچوقت از خانه فرار نمیکرد. آوا به دنبال خانم خپل به جستوجوی چیزی میرود و در نهایت شاید از جایی دیگر سردربیاورد. مثل سفر کریستف کلمپ که برای کشف شرق رفت و در عوض غرب را کشف کرد.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
بازی اسم - فامیل را که یادتان نرفته؟ اسم-فامیل کهنه که نمیشود هیچ! همیشه و همهجا میشود آن را بازی کرد و لذت برد. لذت فکر کردن برای پیدا کردن واژهها و لذت یادگرفتن واژههای تازه!
مجموعه داستانهای اسم، فامیل، قصه آمده تا لذت این بازی شیرین را به کودکان ما بچشاند. علاوه بر آن، در کنار این بازی کودک قصه هم میخواند. جدولهای بازی اسم-فامیل بر اساس آواها مرتب شدهاند، کلمات در داستانهایی کودکانه گنجانده شدهاند تا درک معنای آنها برای کودک امکانپذیر شود و خلاقیت و تخیلش به کار گرفته شود. کودکان در بازی سهیم میشوند، لذت خواندن را میچشند و مهارت خواندنشان افزایش مییابد. حتی می توانند کلمات را در داستانی جدید به کار بگیرند. در پایان کتاب هم، کلمههای دشوار برای کودکان معنا شده است.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
برای قیمت تماس بگیرید (66496367 - 021) شماره تلگرام 09037125318
بازی اسم - فامیل را که یادتان نرفته؟ اسم-فامیل کهنه که نمیشود هیچ! همیشه و همهجا میشود آن را بازی کرد و لذت برد. لذت فکر کردن برای پیدا کردن واژهها و لذت یادگرفتن واژههای تازه!
مجموعه داستانهای اسم، فامیل، قصه آمده تا لذت این بازی شیرین را به کودکان ما بچشاند. علاوه بر آن، در کنار این بازی کودک قصه هم میخواند. جدولهای بازی اسم-فامیل بر اساس آواها مرتب شدهاند، کلمات در داستانهایی کودکانه گنجانده شدهاند تا درک معنای آنها برای کودک امکانپذیر شود و خلاقیت و تخیلش به کار گرفته شود. کودکان در بازی سهیم میشوند، لذت خواندن را میچشند و مهارت خواندنشان افزایش مییابد. حتی می توانند کلمات را در داستانی جدید به کار بگیرند. در پایان کتاب هم، کلمههای دشوار برای کودکان معنا شده است.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
برای قیمت تماس بگیرید (66496367 - 021) شماره تلگرام 09037125318
بازی اسم - فامیل را که یادتان نرفته؟ اسم-فامیل کهنه که نمیشود هیچ! همیشه و همهجا میشود آن را بازی کرد و لذت برد. لذت فکر کردن برای پیدا کردن واژهها و لذت یادگرفتن واژههای تازه!
مجموعه داستانهای اسم، فامیل، قصه آمده تا لذت این بازی شیرین را به کودکان ما بچشاند. علاوه بر آن، در کنار این بازی، کودک قصه هم میخواند. جدولهای بازی اسم-فامیل بر اساس آواها مرتب شدهاند، کلمات در داستانهایی کودکانه گنجانده شدهاند تا درک معنای آنها برای کودک امکانپذیر شود و خلاقیت و تخیلش به کار گرفته شود. کودکان در بازی سهیم میشوند، لذت خواندن را میچشند و مهارت خواندنشان افزایش مییابد. حتی میتوانند کلمات را در داستانی جدید به کار بگیرند. در پایان کتاب هم، کلمههای دشوار برای کودکان معنا شده است.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
برای قیمت تماس بگیرید (66496367 - 021) شماره تلگرام 09037125318
یک سیبیله بود که از زیر بوته بیرون آمده بود. سیبیله داد زد: «من سیبیل کیام؟»
گربه گفت: «سیبیل من که نیستی، چون من خودم سیبیل دارم.»
بز گفت: «سیبیل من هم نیستی، چون من ریش دارم.»
خروس گفت: «من که اصلاً سیبیل ندارم.»
مورچه گفت: «تو سیبیل منی.»
آنوقت سیبیل را برداشت، چسباند پشت لبش. سیبیله کلفت بود، گنده بود. مورچه راه که میرفت تالاپتالاپ میخورد زمین. یک دفعه …
شصت تا داستان کوچولوکوچولوی بامزه و فسقلی همه در یک کتاب. هر داستان یک حرف تازه دارد.
یکعالمه داستان بامزه و خندهدار و خیالانگیز از هر چیزی که فکرش را بکنید. از جن بوداده و پری پَرپَریده و اتوبوس لاکپشتی گرفته تا زرافهی گمشده و تپهی دوقلو و جوراب پشمی پولدار.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
الان نباید مدرسه باشی؟ (جلد سوم از مجموعه همه پرسش های اشتباه) (انتشارات هوپا)
شهری بود، یک کتابدار و یک آتشسوزی. همانوقتی که در شهر بودم مأمور شدم آتشسوزی را بررسی کنم و فکر میکردم کتابدار میتواند کمکم کند تا تبهکار را تحویل قانون بدهیم. تقریباً سیزدهساله بودم و اشتباه میکردم. راجعبه تمامش اشتباه میکردم. باید این سؤال را میپرسیدم که «چرا کسی باید ساختمانی را خراب کند، در حالیکه میخواسته ساختمان دیگری را از بین ببرد؟» به جایش سؤال اشتباه را پرسیدم، کموبیش چهار سؤال اشتباه را. این کتاب گزارشِ سومینشان است.
بیشتر بدانید
قبل از آنکه هیچفکری دربارهی «الان نباید مدرسه باشی؟» بکنید، پرسشهای زیر را از خودتان بپرسید:
1. بوی دود میآید؟
2. دانشآموزان در خطرند؟
3. برای رسواکردن یک آتشسوزی شاهدی هست که ظاهراً گم شده. از طرفی، این آکواریومها خالیاند و این کتابها سفید.
4. صبر کنید ببینم، اینها که پرسش نیستند! جریان از چه قرار است؟
آنیتا یارمحمدی مترجم
آنیتا یارمحمدی در سال 1366 متولد شد. او کارشناس رشتهی زبان و ادبیات فارسی است. در سال 1389 اولین کتابش را با نام روزی که مرغها روی سرشان ایستادند، با همکاری انتشارات امیرکبیر به چاپ رساند. اینجا نرسیده به پل عنوان اولین داستان بلند اوست که توسط نشر ققنوس منتشر شده. از سال 1393 تا کنون ترجمهی چندین کتاب را به عهده داشته که دردسرهای تام و اژدهایش، تام و محاصرهی قلعه، تام و شوالیهی تاریکی، کوچک اندازهی فیل و نیروی برتر لاکی از آن جملهاند.
لمونی اسنیکت نویسنده
لمونی اسنیکت تحصیلاتش را به شیوهای نامعمول گذراند، جوانیِ پیچیدهای داشت و حالا هم بزرگسالیِ محزونی را سپری میکند. مجموعهی سیزدهجلدیِ «بچههای بدشانس»، «آهنگساز مرده است» و «13کلمه» از کتابهایش هستند.
ست تصویرگر
سِت در کانادا تحصیل کرد و همانجا بود که فهمید خطخطیهایش در حاشیهی کتابها و دفترها، میتواند شغل پردرآمدی نصیبش کند. او تا حالا چند جایزه برای خلق کاریکاتوها، داستانهای تصویری و آرایشگاهی که در شهر گوئلف کانادا واقع شده، دریافت کرده. محل زندگیاش هم همانجاست.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book.ir@
مردان بسیاری صفحههای بسیاری را با بدگویی از ما پر کردهاند. بدون شک کمبودهای زیادی داریم، اما هرچه باشد دستکم دو ویژگی مثبت هم داریم: کنجکاویمان برای یادگیری و استعدادمان برای مشاهده.
من یک مگس بودم! یک مگس فرز و سریع با چشمهای درشتی که تقریباً تمام سرم را میپوشاندند و با آنها میتوانستم هر چیزی را که دور و برم اتفاق میافتاد ببینم.
بیشتر از پانصدسال بود که در یک قصر زندگی میکردم و حالا میخواهم رویدادهایی را برایتان تعریف کنم که خودم شاهدشان بودهام …
پنج داستان بامزه و شیرین که ریشه در فرهنگهای مختلف دارند. اما فرناندو سورنتینو با روایت جذاب و طنزگونهاش بار دیگری آنها را خلق کرده، ماجراهای جدید آفریده و شخصیتهای تازه به قصهها کشانده است. یک کتاب سراسر خنده با فضایی متفاوت و جذاب.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
دلایلِ اینکه مامان نباید نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود:
من بسیار بیشتر از آنچه باقی مردم بهش نیاز دارند، به او نیازمندم، حتی بیشتر از آن یارویی که خانوادهاش گرسنه و سرمازده بودند.
مامان مجبور خواهد شد با یک میلیون نفر دست بدهد و ممکن یک مریضی وحشتناک بگیرد، مثل همانکه برای رییسجمهور سریال ِ ۲۴ اتفاق افتاد.
الان که دقیقاً بدترین قیافه را دارم، عکاس ها برای عکس گرفتن از من صف کشیدهاند. مامان نمیتواند صبر کند تا من این مرحلهی ناجور را رد کنم بعد نامزد ریاستجمهوری شود؟ مثلاً وقتی سیسالم شده باشد؟
و مهمترین دلیل برای اینکه مامان نباید نامزد انتخابات شود این است که: من نمیخواهم هیچ اتفاق بدی برایش بیفتد!
آماده شدن برای مسابقهی هجی کردن کلمات، داشتن یک تحسینکنندهی مرموز و انتظار برای اینکه چشمهای بادامی اندازهی پاهای غولآسا شوند، بهقدر کافی آدم را تحت فشار میگذارند، اما از آنجا که مادر ونسای دوازدهساله، فرماندار فلوریدا، نامزد انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا است، او علاوه بر اینها باید با تنهایی و ترسهای خیلی حقیقی هم سروکله بزند. همهچیز کمک میکند تا ونسای بزرگ شود و تصمیمهای بزرگ بگیرد.
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
هزار و یک شب مجموعه ای از داستان های افسانه ای است . بستر داستان ها در شهرهای ایران و شهر بغداد می گذرد.
داستان ها از زبان دختری به نام شهرزاد روایت می شود که با قصه هایش جان خود و دیگر دختران سرزمینش را نجات می دهد.
درخصوص زمان شکل گیری هزار و یک شب اعتقاد علی اصغر حکمت بر آن است که پیش از دوره ی هخامنشی در هند به رشته تحریر درآمده، قبل از حمله ی اسکندر به پهلوی ترجمه و در قرن سوم هجری از پهلوی به عربی برگردانده شده است.اما نسخه ی کنونی فارسی آن را عبداللطیف طسوجی در زمان محمدشاه و پسرش ناصرالدین شاه به فارسی ترجمه کرده و به چاپ رسانده است. هزار و یک شب نامی است که از زمان ترجمه ی طسوجی در دوره ی قاجار در ایران شهرت یافته.
این کتاب برگرفته از حکایت یک کنیز و دو برادر از کتاب هزار و یک شب است. داستان توپازخان و انیسه خاتون ماجرای دلدادگی شاهزاده ای ایرانی به کنیزی تازه وارد است. داستان عشق ممنوعه ای که برادر شاه را به سلطنت می رساند. در این داستان می بینیم که چطور توپاز و انیسه دلباخته ی هم می شوند و برای به دست آوردن هم تلاش می کنند.
سولماز خواجه وند
در سال 1363 متولد شد.او دانش آموخته ی رشته های گرافیک و ادبیات نمایشی است تاکنون چند کتاب برای کودکان منتشر کرده است که از آن میان داستان شب شد، من بخوابم جایزه ی ادبی مجله ی سلام بچه ها را از آن خود کرده است.
خط و بی خط، مرغ و سیل ها، یادگار آبا و اجدادی و خنگ بالای خنگ بسیار است کتاب های دیگر این نویسنده هستند.
او در زمینه ی تئاتر نیز فعالیت می کند که از آن جمله می توان به طراحی صحنه ی نمایش عروسکی کدو قلقله زن در تالار هنر تهران و همچنین طراحی صحنه ی نمایش های تیر و دان دان کبیر در سیزدهمین جشنواره ی تئاتر عروسکی تهران اشاره کرد.
ابریشم: «خاله رورو، عدس پلو، گندم و جو، تو باغ نو، رفتم تو او. خاله جون پنج ماهه عروس شش ماهه دارم، خاله چرا نمی زایم؟»
حمیرا: «خاله خدا کریمه، هنوز بچه خمیره!»
ابریشم: «خاله جون قربونتم، حیرونتم، آتش سر قلیونتم، مهتاب توی ایوونتم، تو کوچه می ری کفش پاتم، تو خونه می زن کاکاتم، خاله جون شش ماهه عروس هفت ماهه دارم، خاله چرا نمی زایم!»
حمیرا: «خاله هیچ فکر نداره! داره موو در می آره!»
صدای ابریشم و حمیرا بود. ابریشم بقچه ی لباس هایش را چپانده بود زیر لباسش و گشاد گشاد راه می رفت و ادای زن های حامله را در می آورد. قر می داد و می خواند . حمیرا هم شده بود خاله اش، کمرش را می مالید و جواب می داد.
ابریشم از آن زن های بلاگرفته ی روزگار بود، مجلس ختم و عزا هم که می رفت، دست آخر میت و مهمان را یا مطرب می کرد یا رقاص. سوگلی وقت های عیش و نوش سلطان محمد بود و مجلس گردان حرم سرا. شعرش که تمام شد دراز کشید روی سنگ های گرمابه و ادای زاییدن درآورد و خواند. زن ها هم جواب دادند.
و ...
انیسه توی اتاقش نشسته بود و زانوهایش را بغل زده بود. به حرفهای همدم فکر میکرد، به حسی که در دلش داشت. مثل روزهای اول نوروز تازه شده بود. صدای خندههای ابریشم حرمسرا را پر کرده بود. انیسه از اتاق بیرون زد. کسی در راهروها نبود. حیاط خلوت بود. باد روی زمین میچرخید و برگها را جلو میبرد. انیسه برای اولینبار در حیاط چرخید. کاخ به نظرش زیباتر از روزهای قبل میآمد. دنیا در نگاهش نو شده بود. حس میکرد تازه متولد شده. حیاط پشتی پر بود از گونیهای سنگ نمک و سیب زمینی، زیرشان الوار چیده بودند و آمده بود بالا، هر کدام هم قد و قوارهی خودش بود. تکیه زد بهشان و به ساختمان حرمسرا نگاه کرد، به کاشیهای هفت رنگ و آجر چینیهای مرتب و نقش جنگ. چشمهایش را بست و نفس کشید. بوی برگ و نم و نمک میداد هوا.
«آدم وقتی میفهمه که عشق فقط تو سینهی خودش نیست بیقرار میشه!»
توپاز بود. روبهرویش ایستاده بود.
ماجرای دلدادگی توپازخان، شاهزادهی ایرانی به کنیز تازهوارد حرمسرای برادرش، سلطان محمد. انیسه، دختر زیبارویی که دل از هر دو برادر با هم برده است. ماجرای عشقی ممنوعه … با رفتن انیسه به حرمسرا، توپازخان تلاش میکند تا دلبر برادرش را فراموش کند، اما هر چه بیشتر تلاش میکند، بیشتر در عشق انیسه غرق میشود تا جایی که دل کندن از او برایش به مرگ میماند … اگر برادر راز دیدارهای مخفیانهشان را بفهمد …؟
محصولات انتشارات هوپا قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@