کودکان - راه و رسم زندگی - داستان
تصمیمگیری - داستان
پدران و دختران - داستان
محصولات انتشارات اختران قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book.ir@
محصولات انتشارات مرکز قابل تهيه در بانک کتاب و فروشگاه اينترنتي WWW.4030book.ir حامي ناشران ايراني در زمينه هاي کودک - نوجوان - دانشگاهي - عمومي - کمک آموزشي - مذهبي و تمامي زمينه ها مي باشد.
کانال تلگرامي ما 4030book@
این کتاب برای دانشجویان رشته «ادیان و عرفان» در مقطع کارشناسی و رشتههای «تصوف و عرفان»، «دینشناسی»، «ادیان ابراهیمی»، «ادیان غیر ابراهیمی» و «مذاهب مسیحیت» و «تاریخ و کلام مسیحیت» تدوین شده است. امید است افزون بر جوامع دانشگاهی و حوزوی، دیگر علاقهمندان نیز از آن بهرهمند شوند.
چكيده :
مسیحیت در طول تاریخ دوهزارساله خود چندین تحول مهم را پشت سر گذاشته است. یکی از این تحولات، نهضت اصلاحات در قرن شانزدهم میلادی بود که کلیسای پروتستان از درون آن پدید آمد. اصلاحات پروتستانی بخشی از انحرافات مسیحیت را زدود، ولی اعتقاداتي مانند تثلیث و فدا، و مناسكي مانند تعميد و عشای ربانی در اين کلیسا به قوت خود باقی ماند.
محصولات انتشارات سمت قابل تهيه در بانک کتاب و فروشگاه اينترنتي WWW.4030book.ir حامي ناشران ايراني در زمينه هاي کودک - نوجوان - دانشگاهي - عمومي - کمک آموزشي - مذهبي و تمامي زمينه ها مي باشد.
کانال تلگرامي ما 4030book@
عکس به ما چه میدهد ، ما از عکس چه میگیریم
محصولات انتشارات بیدگل قابل تهيه در بانک کتاب و فروشگاه اينترنتي WWW.4030book.ir حامي ناشران ايراني در زمينه هاي کودک - نوجوان - دانشگاهي - عمومي - کمک آموزشي - مذهبي و تمامي زمينه ها مي باشد.
کانال تلگرامي ما 4030book@
کتاب قانون مدنی انتشارات میان قابل تهيه در بانک کتاب و فروشگاه اينترنتي WWW.4030book.ir حامي ناشران ايراني در زمينه هاي کودک - نوجوان - دانشگاهي - عمومي - کمک آموزشي - مذهبي و تمامي زمينه ها مي باشد.
کانال تلگرامي ما 4030book@
محصولات انتشارات شباهنگ قابل تهيه در بانک کتاب و فروشگاه اينترنتي WWW.4030book.ir حامي ناشران ايراني در زمينه هاي کودک - نوجوان - دانشگاهي - عمومي - کمک آموزشي - مذهبي و تمامي زمينه ها مي باشد.
کانال تلگرامي ما 4030book@
برفی از اینکه از دیگر گوسفندها ریزهتر بود و نمیتوانست تند بدود یا خیلی بالا بپرد ناراحت بود. برای همین تصمیم گرفت بیشتر از گوسفندهای دیگر علف بخورد. بنابراین، هر روز بیشتر علف میخورد و بزرگ و بزرگتر میشد. بزودی آنقدر بزرگ شد که همه علفهای چمنزاد را خورد، جنگل را خورد، تمام آب رودخانه را خورد. یکبار زمین را گاز زد و یکی از کشورهای دنیا را خورد، اما… .
نقاشیهای زیبای کتاب نیز زیادهخواهی را به خوبی تصویر میکند.
محصولات انتشارات کانون فکری و پرورشی کودکان و نوجوانان قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book.ir@
محصولات انتشارات آزادپیما قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
مقدمه ای بر برنامه نویسی MATLAB و محاسبات عددی برای مهندسین
محصولات انتشارات آزادپیما قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
وجود زیبای من: راهکارهای توانمندسازی دختران و مادران
محصولات انتشارات نیکان کتاب قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book.ir@
محصولات انتشارات آدینه قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
کلاو، میمون غول پیکر - جلد 8 از مجموعه 6 گانه زره طلایی (مجموعه نبرد هیولاها)
جادوگری شرور آوانتیا را تهدید کرده است.
تام برای نجات کشورش باید شش هیولای ترسناک را شکست دهد و تکه های مختلف زره طلایی سحرآمیز را گردآوری کند.
گمان می کردید همه چیز تمام شده است؟
گمان می کردید من شکست را می پذیرم و ناپدید می شوم؟
خیر! هرگز چنین اتفاقی نمی افتد. من مالول هستم؛ جادوگر تاریکی که قلب مردم آوانتیا را پر از ترس و وحشت می کند. هنوز قدرت های زیادی دارم که به مردم این کشور نشان دهم؛ به ویژه به پسری به نام تام.
این قهرمان جوان شش هیولای آوانتیا را از طلسم من آزاد کرد. اما جنگ ما هنوز تمام نشده است. بگذارید ببینیم او در ماموریت و نبرد جدید چه می کند، در نبردی که بدون تردید او و دوستش، النا، شکست می خورند و نابود می شوند.
هیولای آوانتیا خوش قلب بودند. من آن ها را برای اهداف شوم خودم منحرف کردم. اما آنها به خاطر تام، دوباره آزادند تا از کشور محافظت کنند. ولی من شش هیولای جدید خلق کرده ام که قلبی شیطانی دارند و به همین دلیل نمی توانند آزاد شوند: هیولای اختاپوسی، میمون غول پیکر، افسونگر سنگ، مرد ماری، شاه عنکبوت ها و شیر سه سر. هر هیولا از تکه ای از زرهی طلایی که به صاحب واقعی اش قدرت جادویی می بخشد، محافظت می کند. این زره میراث فرهنگی و جنگی آوانتیاست. من هر کاری بتوانم، می کنم تا به تام اجازه ندهم تمام قطعه های زره را به دست آورد و دوباره مرا شکست دهد. این بار او پیروز نمی شود!
مالول
پیشگفتار
هوا گرم و شرجی بود. تاجر، عرق پیشانی اش را پاک کرد. بعد به درختان انبوه جنگل تاریک نگاهی انداخت. آنجا او را به یاد کابوسی وحشتناک می انداخت. شاخه های ضخیم و سنگین گیاهان رونده، مانند مار از شاخه های درختان آویزان بودند.
پسری که کنار تاجر ایستاده بود، «مجبوریم از آنجا برویم؟ راه دیگری وجود ندارد؟»
تاجر به دستایش گفت: «ما صدها کیلومتر به خاطر میوه ی روبی گویا سفر کرده ایم. این میوه در جاهای دیگر آوانتیا رشد نمی کند؛ فقط اینجا، توی جنگل تاریک پیدا می شود.»
پسر آهسته پرسید: «اما هیولاها اینجا زندگی نمی کنند؟ مردم این طور می گویند.»
همه ی مردم آوانتیا از وجود چیزهای ترسناک جنگل تاریک آگاه بودند: موجوداتی که انسان ها را از روی زمین می گرفتند. و درسته می بلعیدند و گیاهانی که بویشان می توانست از فاصله ی بیست متری انسان را بی هوش کند. عده ی اندکی جرئت داشتند وارد این جنگل شوند ... و عده ی کمتری زنده بر می گشتند.
تاجر دستی تکان داد و گفت: «اینها شایعه هستند تا آدم های ساده را بترسانند.»
پسر پرسید: «یعنی درست است که می گویند روبی گویا قدرت های معجزه آسا دارد؟»
تاجر سر تکان داد و گفت: [وردن تکه ای از این میوه ی شیرین و قرمز، هر ترسویی را شجاع و هر انسان ضعیفی را قدرتمند می کند. این میوه فقط توی قصر شاه دیده می شود. قیمتش از طلا هم بیشتر است.»
سپس به دستیار جوانش نگریست و افزود: «اما اگر بخواهیم این میوه را به دست بیاوریم، باید دقت کنیم. فهمیدی؟»
پسر آب دهانش را با ترس قورت داد و سرش را تکان داد.
آن ها وارد جنگل شدند. نور داخل جنگل کم بود. زمین زیر پایشان لجنی بود و بوی گیاهان گندیده به مشامشان می رسید. پرندگان بالای سرشان پرواز می کردند و جیغ می زدند. شاخه های درختان سرخش عظیم بالای سر آن ها خم شده بودند و برگ هایشان سبز و ترسناک به نظر می رسید.
تاجر به گل های رنگارنگ و بزرگی که از درختان آویزان بودند، نگریست. آن ها تازه و خطرناک به نظر می رسیدند. تاجر افکار مربوط به موجودات و بوهای مرگ آور را از ذهنش بیرون کرد. اما نتوانست این احساس را که چیزی آن ها را تماشا می کند، از خود دور کند.
شاخه ای روی زمین افتاد. تاجر با سرعت چرخید و خنجرش را از غلاف بیرون کشید. اما تنها چیزی که دید، سایه ای بود.
آن ها به پیاده روی در جنگل ادامه دادند. خیلی زود متوجه شدند که در مردابی بدبو پیش می روند. آب گل آلود و لجنی تا زانوهایشان می رسید. تاجر دندان هایش را برهم فشرد تا نلرزد. کسی چه می دانست که چه جانوری شروری اطراف پاهایشان کمین کرده بودند.
وقتی دوباره به زمین های سفت و خشک رسیدند، نزدیک بود از خوشحالی به گریه بیفتد. او گفت: «باید جلو برویم.»
پسر از مرداب بیرون آمد و ناله کنان گفت: «زالوها! آن ها به پاهایم چسبیده اند!»
تاجر با تیغه ی خنجرش زالوها را از مچ پای برهنه ی پسر جدا کرد. سپس در حالی که می لرزید، همان کار را با زالوهای خون آشام روی بدن خودش انجام داد. جنگل تاریک مکانی وحشتناک بود. تاجر خوشحال می شد که آنجا را ترک کند - البته پس از آنکه میوه را پیدا می کرد.
آن ها به راهشان ادامه دادند. پرتوهایی از نور خورشید مانند ستون تا روی زمین فرود می آمدند. میمون ها بالای سرشان، روی بلندترین شاخه ها جیغ می زدند. صدایشان شبیه خنده بود.
سرانجام تاجر از میان شاخه های سرخس ها انبوهی از درختانی را دید که برگ های سبز و درخشان و میوه های قرمز داشتند. قلبش از شادی به شدت تپید.
- میوه ی روبی گویا!
تاجر به طرف نزدیک ترین درخت رفت و با شادی خندید.
او به رو به پسر فریاد زد: «بیا! پسر! میوه ها رسیده اند. باید آن ها را بچینیم. کجایی؟»
مرد از روی شانه به عقب نگاه کرد. پسر ناپدید شده بود. تاجر با نگرانی به اطرافش نگاه کرد. همه چیز غیرعادی به نظر می رسید.
صدای خش خشی از زیر بوته ها به گوشش رسید... و بعد صدای جیغ، تاجر خشکش زد.
ناگهان مشتی بزرگ با چنگال های تیز و خمیده از میان شاخه ها بیرون آمد و میوه را از دست تاجر قاپید. تاجر از پشت برگ های سبز، صورتی پشمالو با چشمان قرمز را دید و جیغ زد. آن موجود دهان بزرگش را باز کرده بود و دندان های زرد و درازش به خوبی دیده می شدند.
تاجر فریاد زد: «پسر! فرار کن!»
سپس به کف جنگل نگاه کرد، آن چه دید، باعث شد از وحشت خشکش بزند؛ تنها چیزی که از همراهش باقی مانده بود، تکه های پیراهنش بود.
تاجر دوباره به هیولا نگاه کرد. برای فرار خیلی دیر شده بود. آن موجود دم دراز و کلفت و چنگال های تیز و مرگ آورش را جلو آورد و دور کمر تاجر حلقه کرد. مرد جیغ زد.
صدای جیغ تاجر در جنگل پیچید. سپس نشانی از او باقی نماند.
و ...
محصولات انتشارات قدیانی – کتاب های بنفشه قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book.ir@
"شناخت قطعات و ساخت روبات نوریاب"
محصولات انتشارات آرتینه قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما 4030book@
(A Complete Guide ACTIVE Skills for Reading 1 (3rd (انتشارات جنگل جاودانه)
راهنماي اکتيو ريدينگ 1 ويرايش سوم
محصولات انتشارات جنگل جاودانه قابل تهیه در بانک کتاب و فروشگاه اینترنتی WWW.4030book.ir حامی ناشران ایرانی در زمینه های کودک - نوجوان - دانشگاهی - عمومی - کمک آموزشی - مذهبی و تمامی زمینه ها می باشد.
کانال تلگرامی ما p4030book.ir@